مرجع :
بازدید :
4922
هر چقدر ماه خود را پشت ابر مخفی کرد حریف نگاه خیره مانده ی من نشد ابرها هم به خیرگی من حسادت کردند اما ماه من امروز تمام مدت پشتش را به من کرده بود و فقط یک پرتوی نگاهش امروز مرا ساعت ها کور کرده بود EMRA
ماه پشت ابر
هر چقدر ماه خود را پشت ابر مخفی کرد
حریف نگاه خیره مانده ی من نشد
ابرها هم به خیرگی من حسادت کردند
اما ماه من امروز تمام مدت پشتش را به من کرده بود
و فقط یک پرتوی نگاهش امروز مرا ساعت ها کور کرده بود
EMRA
دیگر مطالب
آسون به تو دلدام و دلباخته و بی دل شدم
آهسته بودم در خودم ،
با دیدنت پر شوق و شور و شر شدم
زلف پریشون گونه و چشم پر از برق و بلا
من چه کنم از دست تو ،
&nb ...
سر زد سپیده در خانه ی دل
خورشید طلوع کرد و روشن شد خانه ی دل
انبساط دل یخ بسته چکید
یخ آن باز شد و از خانه دل چند واژه چکید
در حرف اول دلم به یاد روزهای سرد گذشته افتاد
آن سرمای زمستان تنهایی
...
خانه ی قلبم خاک گرفته است به خدا زشت نیست فقط کمی خاکی ستچند ماهی ست که منزل قلبم خالی ستآنکس که صاحبش بود از آنجا اسباب کشید و با غبارش خاکی رها کرد آنرا؛چند روزی ست اما حالم دیدنی ستآب و ج ...
نیمه شب بد یومنیست و منمثه سگان ولگرد پرسه میزنم همچو آوارگان در خاطراتامروز سه شنبه ست و بیشترین خاطرات ما از سه شنبه هاست!لعنت خدا به این سه شنبه ها!!!یادم می آید آخرین سه شنبه ی ماشب چهارشنبه سوری ...